Web Analytics Made Easy - Statcounter

اگر اطلاعات چندانی درباره جنگنده تام‌کت F ۱۴ ندارید، این مقاله مخصوص شماست تا با هم به بررسی تاریخچه، ویژگی‌ها و قابلیت‌های این جنگنده باارزش که فقط در اختیار ایران و آمریکا بوده و یکی از قوی‌ترین جنگنده‌های تاریخ به شمار می‌رود آشنا شوید.

به گزارش خبرآنلاین؛ تام‌کت F ۱۴، یک جنگنده مافوق صوت و دوموتوره با دو سرنشین ساخت شرکت نورتروپ گرومن است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

برترین ویژگی آن، طراحی ایرودینامیک، سرعت بالا و موشک دوربرد فینیکس آن است و این هواپیما، به خاطر قابلیت‌هایش، به‌عنوان تاپ‌گان یا سلاح برتر شناخته می‌شد.

تاریخچه ساخت

طرح ساخت این هواپیما زمانی مطرح شد که برنامه تولید F ۱۱۱ B به خاطر مشکلاتی با شکست روبرو شده بود و از همین رو، به فکر طراحی و ساخت جنگنده جدیدی افتادند که توانایی محافظت از ناوگان جنگی در برابر موشک‌های ضدکشتی شلیک شده توسط بمب‌افکن‌ها و زیردریایی‌های شوروی را داشته باشد و رادار قدرتمندتری نسبت به اف ۴ داشته باشد و از موشک‌های دوربردتری بهره ببرد. این جنگنده جدید تام کت F ۱۴ نام گرفت. این جنگنده اولین پروازش را در سال ۱۹۷۰ انجام داد و از سال ۱۹۷۴ در نیروی دریایی آمریکا به کار گرفته شد و پس از سه دهه خدمت، بازنشسته شد.

این هواپیما، به‌عنوان جنگنده برتر هوایی، هواپیمای رهگیر دفاعی و هواپیمای شناسایی تاکتیکی نیروی دریایی آمریکا مورد استفاده قرار می‌گرفت و پس از تجهیز به سامانه هدف‌گیری فروسرخ در شب و سیستم پرواز سطح پائین، حملات موشکی هوا به زمین را نیز با دقت بالایی انجام می‌داد

بی تردید می‌توان از تام کت F ۱۴ به‌عنوان یکی از پیشرفته‌ترین و گران‌ترین جنگنده‌های تاریخ جهان نام برد و همین پیشرفته بودنش، باعث شد تا کنگره آمریکا محدودیت‌هایی را برای فروش آن به دیگر کشور‌ها ایجاد کند و تنها ایران توانست هشتاد فروند از این جنگنده را خریداری کند.

تغییرات و به روزرسانی تام کت

کمپانی گرومن در ابتدا از موتور‌های به کاررفته در هواپیمای F ۱۱۱ برای هواپیما‌های F ۱۴ خود بهره برد، ولی تدریجا به سراغ موتور‌های جدیدتری رفت و نیروی دریایی آمریکا نیز موتور‌های جدیدتری را سفارش داد. در دهه ۷۰ میلادی، سامانه اکتشافی تاکتیکی هوابرد (TARPS) برای تام کت F ۱۴، در زیر بدنه هواپیما مورد استفاده قرار گرفت و این سامانه‌ها در دهه‌های بعدی بهسازی شدند و در سال ۱۹۹۶، این سامانه به دوربین‌های دیجیتالی نیز مجهز شد.

با گذر زمان، موشک‌های پیشرفته‌تری جایگزین موشک‌های ابتدایی این هواپیما شده و در دهه ۱۹۸۰، موشک‌های هوا به هوا با رادار فعال فینیکس، موشک هوا به هوای آشیانه‌یاب راداری نیمه فعال و ایم ۷ اسپارو به این هواپیما اضافه شد.

در زمان جنگ ایران و عراق، عباس بابایی پیشنهاد افزودن قابلیت تهاجم زمینی به این جنگنده را ارائه کرد که چند سال بعد اورهال سنگینی به نام خود او روی F ۱۴‌ها نصب شد که باعث گردید تا بمب به تام‌کت‌ها اضافه شود.

ویژگی‌های ظاهری و قابلیت‌های تام‌کت F ۱۴

جنگنده F ۱۴ تام‌کت دماغه بزرگی دارد. این هواپیما دو سرنشینه است و از تعداد زیادی از سامانه‌های هوانوردی از جمله سامانه سیگنال الکترونیکی مقابله، سامانه اخطارگر رادار، سامانه دقیق ناوبری اینرسی و... بهره می‌برد. این هواپیما در عین حال سامانه‌ای به نام دیتالینک دارد که با بهره‌گیری از آن، با رادار هواپیمای آواکس لینک شده و اطلاعات این رادار را برروی صفحه اسکوپ ذخیره کرده و با دیتالینک F ۱۴ از اطلاعات منطقه حتی مناطق پشت سر هواپیما نیز مطلع خواهد شد.

این هواپیما ECM و قسمت جستجوگر بزرگی دارد و در کنار آن چندین دستگاه ردگیری و تعقیب از جمله (PDSTT و JAT) نیز داراست.

طول این هواپیما حدود ۱۹.۱ متر است و دو سرنشینه است. وزن این جنگنده نزدیک ۲۰ هزار کیلوگرم است. حداکثر سرعت آن در ارتفاع بالا به ۲۴۸۵ کیلومتر برساعت می‌رسد و شعاع عملیاتی آن ۹۲۶ کیلومتر است.

درعین حال جنگ افزار‌های متعددی برروی آن نصب می‌شود؛ از انواع موشک‌ها (موشک هوا به هوای ایم۱۲۰ آمرام، ایم ۹ سایدوایندر، ایم ۵۴ فینیکس) گرفته تا انواع بمب‌ها (بمب هدایت لیزری پیووی، بمب‌های سری ام کی ۸۰ هدایت ناپذیر و سی بی یو ۱۰۰) و توپ‌ها.

این هواپیما قادر است تا همزمان ۲۴ هدف هوایی را رهگیری کرده و به طور هم‌زمان به ۶ هدف درحالت ردگیری به هنگام جستجو تا ۱۰۰ کیلومتر موشک شلیک کند. دیش آنتن رادار در این جنگنده در دماغه هواپیما جاسازی شده و بیشتر سامانه‌های هوانوردی رادار در پشت دماغه و نزدیک جایگاه خلبان قرار گرفته‌اند.

ایران تنها کاربر F ۱۴ تام‌کت در دنیا

در حال حاضر ایران تنها کشور دنیاست که جنگنده‌های تام‌کت F ۱۴ را در اختیار دارد و بسیاری از کارشناسان بر این باورند که این جنگنده‌ها یکی از نقاط قوت ایران در دفاع مقدس بودند. در جریان این جنگ هشت ساله، ایران مجموعا ۲۰۰ پیروزی هوایی با این هواپیما‌ها به دست آورد.

طبق گزارش‌های منتشره، سیاستمداران آمریکایی بلافاصله بعد از فروش جنگنده تام‌کت F ۱۴به ایران پشیمان شدند و در اوایل قرن بیست و یکم آمریکا اعلام کرد که دیگر قطعات یدکی این جنگنده را به فروش نخواهد رساند تا مبادا به دست ایران برسد و درعین حال تصمیم به نابود کردن هواپیما‌های F ۱۴ تامکت و ناقص کردن آن‌ها گرفت تا مانع از دسترسی ایران به آن‌ها شود.

بر اساس برخی آمار‌ها جنگنده‌های F ۱۴، در طول جنگ، دست کم ۱۶۰ هواپیما و بالگرد عراقی را سرنگون کرده‌اند.

بهسازی و ارتقای جنگنده‌های F ۱۴ در ایران

حدود ۴۰ سال است که ساخت قطعات یدکی و تعمیر قطعات معیوب جنگنده F ۱۴ تام‌کت در داخل ایران انجام شده و واحد مهندسی و اورهال نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی، مسئولیت سرویس، نگهداری و تعمیرات این جنگنده را عهده دار است.

مهندسان ایرانی در سال‌های اخیر تغییرات متعددی در جهت پیشرفت و بهبود این جنگنده انجام داده اند که از جمله آن‌ها می‌توان به اضافه کردن محفظه بمب برای تبدیل آن‌ها از جنگنده‌های برتر هوایی به جنگنده‌هایی با قابلیت تهاجم به اهداف زمینی، اشاره کرد.

منبع: فرارو

کلیدواژه: جنگنده اف ۱۴ قیمت طلا و ارز قیمت موبایل جنگنده ها موشک ها F ۱۴ تام

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۳۲۱۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چرایی پیش‌بینی‌ناپذیری از ایران فردا | برخوردها از سال ۸۸ جامعه را پیچیده‌تر کرده | تنش‌های بزرگ در دل رخدادهای کوچک است!

طیفی از حکومت، تنها راهبرد مبتنی بر خشونت و ابزارهای متناسب با آن را به کار گرفته، حال باید دید که این ابزارها تا چه اندازه قادر بوده رخدادهایی را که شکل می گیرند، مدیریت بکند. زیرا در وضعیتی که در حال حاضر قرار دارد، در ظاهر جامعه ساکت است، ولی در ناآرامی های گذشته نیز چنین بوده است.

در یازدهمین جلسه از سلسله نشست های جامعه مدنی موسسه رحمان، دکتر محمدجواد غلامرضا کاشی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، دیدگاه های خود را با عنوان «زندگی روزمره، دولت و جامعه مدنی» مطرح کرد. تغییر ماهیت جامعه مدنی، و برآمدن نیروهای جدید در فضای جامعه ایران، تغییر از نگاه هگلی به نگاه لوفوری برای تبیین جایگاه زندگی روزمره، ایجاد زبان جدید و گسترده توسط نسل های جدید به جای زبان قدیم که در انحصار دانشگاهیان بود، در سخنان کاشی از برجستگی ویژه ای برخوردار بود. پس از انتشار این سخنرانی در خبرگزاری خبرآنلاین، با توجه به حساسیت بحث، بازخوردهایی داشت.

از این رو تلاش کردیم در گفت و گو با صاحبنظران ، تحلیل ها و اطلاعات بیشتر در اختیار مخاطبان قرار بدهیم. دکتر نعمت الله فاضلی استاد بازنشسته پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با توجه به حساسیت موضوع در گفت و گویی کوتاه، با تایید و نقد سخنان دکتر کاشی، دیدگاه های خود را در این زمینه مطرح کرد. این گفت وگو از نظرتان می گذرد:

تایید و تصحیح برخی سخنان دکتر کاشی

فاضلی با تاکید بر این که با «تحلیل آقای دکتر کاشی موافق» است که «ایران امروز به یک رویکرد زندگی‌گرا رسیده» و «همچنین ایرانیان به یک آغاز جدید نیز نیاز» دارند در باره نگاه کاشی به نگاه هگلی به جامعه مدنی گفت: «تصور نمی کنم جامعه مدنی در ایران حتی به معنای هگلی اش به طور کامل مضمحل شده باشد. بلکه می توان گفت شکل های جدیدی دارد گسترش می یابد. ولی این را هم قبول دارم که نقش زندگی روزمره و کنش‌گری های روزمره و نقش عاملیت فردی، بسیار وسیع و گسترده شده است. ضمن این که قبول دارم آن رژیم‌های حقیقت مانند گفتمان های ناسیونالیستی، اسلام گرایی، یا چپ مارکسیستی یا هر شکل دیگری از کلان روایت ها به پایان راه خود رسیده اند. آن ها همچنین نمی توانند و قادر نیستند انسجام بخش به جامعه برای تحولات باشند. اما سازماندهی جمعی برای پیشرفت اجتماعی یک ضرورت تام است و نمی تواند از بین برود.»

او با تاکید بر این که «جامعه مدنی آریستوکرات که در سخنان آقای دکتر کاشی بود، شاید تعبیر مناسب و درستی برای دوره مشروطه و دوره پهلوی اول باشد، اما در دوره پساانقلاب ۵۷ پس از مدتی طبقه آریستوکرات نداشتیم» گفت: « از این رو نمی توانم بگویم جامعه مدنی آریستوکرات بود، زیرا ما با دانشگاه توده مواجه شدیم. دانشگاهی که همگانی است و قشر تحصیلکرده، محدود به طبقات اعیان و اشراف نبود. به همین دلیل تحصیلکردگان، و دانشگاهیان، روزنامه نگاران، هنرمندان، نویسندگان، خوانندگان، یک طبقه متوسط فراگیر فرهنگی را تشکیل داده بودند که هنوز هم همین است. البته دیدگاه دکتر کاشی را قبول دارم که جامعه مدنی آریستوکراتی که در دوره های مشروطه و پهلوی شکل گرفت، و حتی در اوایل انقلاب نیز تا حدودی بود، در حال حاضر دیگر برای ما معنا ندارد، و نمی تواند کارکردی در تحولات اجتماعی داشته باشد. ولی طبقه متوسط فراگیر فرهنگی، اتفاقا از طریق سبک زندگی و تجربه های زندگی روزمره اش، از طریق تجربه های بدنمند و جسمانی اش، و از طریق تجربه هایی که معطوف به امور بسیار ساده زندگی هست، دارد مقاومت می کند و به حاکمیت فشار می آورد، و نیروهای مسلط سیاسی را به چالش می کشد، که نمونه بارز آن زنان هستند.»

جمعیت، شرایط پیچیده و دلایل آن

این استاد بازنشسته دانشگاه با اشاره به این که قبول دارد «در وضعیت بسیار پیچیده قرار داریم» گفت: « این تعبیر دکتر کاشی رو تایید می کنم که وضعیت کنونی نسبت به دوره مشروطه و دیگر دوره ها بسیار پیچیده‌تر و خطرناک‌تر است. زیرا در سال های ۱۳۰۰ و قبل از آن، جمعیت ایران حدود تا ۱۲ میلیون نفر بود. این جمعیت اکنون به حدود ۹۰ میلیون نفر افزایش یافته است. بنابراین جمعیت ایران ۹ برابر شده است. بنابراین جامعه ای با این حجم جمعیتی، و حضور تکثری از گرایش های سیاسی، اخلاقی، فرهنگی، و اجتماعی، طبیعی است پیچیده و پیش بینی‌ناپذیرتر باشد. فراموش نکنیم به میزانی که جمعیت برای مثال از ۱۰ میلیون نفر به ۲۰ میلیون نفر افزایش می یابد، پیچیدگی جامعه نیز به صورت تصاعد هندسی ضریب دو نمی خورد، بلکه ضریب تا ۱۰ می خورد.»

او افزود: « با موقعیت جدید، جامعه ایران دیگر جامعه عشایری و حتی روستایی نیست. بلکه بیش از ۷۵ درصد جمعیت جامعه ایرانی در کلانشهرها و شهرها زندگی می کنند. این ساختار شهری و کلانشهری، حیات ذهنی، روانی، عاطفی، اخلاقی، وسیاسی بسیار پیچیده و متفاوتی از حیات ذهنی و اجتماعی تمام دوره های گذشته ما به وجود آورده است.»

فاضلی سپس به سطح سواد به عنوان عنصر دیگری از پیچیدگی جامعه ایران یاد کرد و گفت: «باید بگویم جامعه باسواد شده است. در دوره مشروطه تنها ۵ درصد جامعه باسواد بودند. امروزه حداقل ۸۰ درصد شهروندان جامعه ایرانی باسواد هستند؛ به عبارت دیگر جامعه خوانا و نویسا است. که این امر خود به تنهایی در جامعه ۹۰ میلیون نفری ایران، موتور بسیاری از تحولات و گرایش های بسیار پیچیده ای در جامعه شده و هست.»

ناکامی های سه تجربه بزرگ

این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه به سه تجربه مهم در تاریخ معاصر ایران اشاره کرد و گفت: « سه تجربه انقلاب مشروطه، شکل گیری ملت دولت جدید و انقلاب ۱۳۵۷، ناکامی هایی داشته اند که تجارب شان بر روی هم انباشته شده اند. این تجربه ها، ذهنیت اجتماعی ایرانیان، و تصور جمعی از خود و تاریخ خودشان را بسیار بسیار پیچیده تر از هر زمانی دیگر کرده است.»

او سپس گفت: «برخوردهایی هم که حکومت از سال ۱۳۸۸ تا ۱۴۰۱ به عمل آورده، جامعه را عصبی‌تر، و پیچیده تر و خلاف آنچه از اعمال خشونت منظور بوده، ایجاد شده است. به همین دلیل من با این سخن آقای دکتر کاشی به طور کامل توافق دارم؛ جامعه ما از دوره مشروطه و دوره آغاز شکل گیری ملت دولت رضا شاه، بسیار وضعیت پیچیده تر و مسایل و بحران های آن، بسیار بسیار حادتر است.»

فاضلی در ادامه به مسایل بسیار مهم جدید مانند «بحران محیط زیست به این معنا که آب، خاک، و هوای زمینی که در آن سکونت داریم، همه دچار تنش های بزرگ» است اشاره کرد و گفت: «زندگی و بقا دچار چالش جدی شده است. می خواهم تاکید کنم بحران محیط زیست در کنار ابرچالش‌های های دیگر نیاز به یک آغاز جدید را گوشزد می کند. راهبردهای گذشته، چه آن راهبردی که دولت اختیار کرده بود و چه راهبردی که مردم یا گروه های سیاسی داشتند، برای بقا یا بهبود جامعه دیگر کفایت نمی کنند تا جایی که راهبردهای مذکور حتی پایداری نسبی و موقت نیز ایجاد نمی کنند.»

دشواری تحلیل آینده ایران به دلیل رخدادپذیری آن

فاضلی نظرش را درباره تحلیل آینده این گونه بیان می کند: «این که آینده چه رخ خواهد داد، بسیار دشوار است، با اطمینان و قطعیت نمی توان از آن سخن گفت. زیرا جامعه امروز ایران رخدادپذیر شده است. منظورم از رخدادپذیر این است که مجموعه، تنش ها و تعارضاتی که در جامعه بین حاکمیت و مردم ، و گروه های گوناگون به وجود آمده، جامعه را مستعد تنش های خیلی بزرگ و ناگهانی بر اساس رخدادهای کوچک اما حساسیت‌برانگیز کرده که می تواند از این طریق تحولاتی را رقم بزند به نحوی که زمینه اجتماعی و سیاسی را تغییر بدهد. نظری بر تحولات ۱۳۸۸ به این سو نشان می دهد رخدادهای کوچک همواره زمینه ساز تغییرات بوده اند. هم بازی حکومت در عرصه سیاسی، و هم بازی بازیگران درون جامعه در مقابل آنان قواعد پیچیده تری پیدا کردند. این است که در جامعه رخدادپذیر ما نمی توانیم با تبیین علل و عوامل سیستمی یا تبیین علل و عوامل مادی عینی موجود، تصویر آینده را نشان بدهیم.»

این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه با اشاره به این که «طیفی از حکومت، تنها راهبرد مبتنی بر خشونت و ابزارهای متناسب با آن را به کار گرفته» گفت: « حال باید دید که این ابزارها تا چه اندازه قادر بوده رخدادهایی را که شکل می گیرند، مدیریت بکند. زیرا در وضعیتی که در حال حاضر قرار دارد، در ظاهر جامعه ساکت است، ولی در ناآرامی های گذشته نیز چنین بوده است.»

چرا تاکنون «آغاز» شکل نگرفته؟

فاضلی سپس نظریه ضرورت شکل گیری «آغاز نو» را مورد انتقاد قرارداد و گفت: «دیدگاهی که آقای دکتر کاشی ارائه کردند، این است که آغازی باید شکل بگیرد. منظور ایشان از شکل گیری آغاز این است که تمام آنچه حکومت در گذشته تا الآن برای مواجهه با ابرچالش ها داشته، کنار بگذارد، و طرحی نو دراندازد. پرسشی که ایشان پاسخ نمی دهد، این است که چرا تا حالا چنین آغازی شکل نگرفته است؟ چرا حاکمیت که مدت های طولانی است نسبت به وضعیت چالشی کشور آگاه شده ، طرحی نو در نینداخته است؟ پاسخ به این پرسش برعهده اندیشمندان علوم سیاسی است. ایشان در این باره پاسخی نداده اند. تنها به این اکتفا کرده اند که راه های گذشته را تجربه نکنیم و طرحی نو درانداخته شود.»

او افزود: «تصور من این است تا زمانی که میان جامعه و حکومت توازن قوا برقرار نشود، احتمالا جناحی در حکومت مایل است کماکان از ابزار زور استفاده کند. مگر این که سیر تحولات جامعه به گونه ای پیش برود، که تولید قدرت مورد نظر جناح مذکور، برای حاکمیت به صرفه نباشد. در این صورت به طرحی نو خواهد اندیشید و آغازی را دنبال خواهد کرد.»

شرایط شکل گیری آغاز؛ اشتباه کردم

این استاد بازنشسته دانشگاه در ادامه در پاسخ به این سوال که «آیا جامعه به این توانایی می رسد که تولید قدرت بیش از حد برای نظام سیاسی مقرون به صرفه نباشد، و به اتخاذ آغازی تازه ناگزیر شود؟» می گوید: «تصور می کنم به این سادگی ها، چنین آغازی شکل نخواهد گرفت. در جنبش مهسا تصور می کردم که اگر حکومت به پایداری سیاسی نسبی برسد، آغاز و طرح نو خود را مطرح می کند، ولی اشتباه کردم.».

فاضلی در ادامه افزود: «البته این ها به این شرط است که تحولات غیرمترقبه ای مثل جنگ در منطقه، فشارهای بین المللی خیلی وسیعتر از آنچه که تاکنون بوده است، یا تحولاتی در راس هرم نظام سیاسی، رخ ندهد. اگر چنین تحولاتی رخ ندهد و بخواهد تنها در یک روالی که تا کنون تجربه شده، یعنی درگیری میان حکومت و ناراضیان، معترضان، و به طور خلاصه مردم، فکر می کنم آن چیزی که تعیین کننده خواهد بود «برخورد» بعدی است که آیا بعد از آن، حکومت به این نتیجه می رسد که برای حفظ و پایداری خودش، باید تحولات بنیادینی را در گفتمان، سیاست ها، اقدامات، برنامه ها و اجراهای خودش، ایجاد بکند، یا نه؟

به غیر از مقاومت زندگی گرایی، فلج سازی بوروکراسی کشور

فاضلی با تاکید بر این که « آقای دکتر کاشی به درستی اشاره کردند در جامعه نیروهای زندگی گرا، و سیاست زندگی، حاکم شده است» سپس گفت: « ایشان همچنین زندگی گرایی و سیاست زندگی را از ایدئولوژی های اسلام گرایی، ملی گرایی، و چپ گرایی و لیبرالیسم گرایی متمایز کرده و گفته اند که این زندگی گرایی شکل جدیدی از سیاست است که در جامعه ظاهر شده است. اما پرسش این است که زندگی گرایی اگر بخواهد به صورت آلترناتیو و یا بدیلی برای سیاست حاکم باشد، هنوز از تعریفی روشن برخوردار نیست و تنها در جایگاه مقاومت می‌تواند کارهایی را به پیش ببرد. ولی در وجه ایجابی ، نمی تواند سامان سیاسی جدیدی را ایجاد کند.»

او افزود: « فراسیاست مردم، در مقابل سیاست حاکمیت، فقط زندگی گرایی نیست. مردم به عنوان نیروهایی که در بدنه بوروکراسی و سازمان های جامعه فعالیت می کنند، چون ناراضی و برخی حتی خشمگین هستند، عموما با اشکال پیچیده ای از کارشکنی ها، سستی ، بی توجهی ، عدم انجام وظایف کاری، کارشناسی، و اداری، در عمل ماشین بوروکراسی و اداری و سازمانی نظام حکمرانی را با چالش روبه رو کرده اند. این چالش بیشتر هم خواهد شد. به ویژه اگر در نظر بگیریم که نارضایتی های ناشی از شرایط اقتصادی زندگی، که تورم و مالیات ها به مردم تحمیل کرده، روز به روز مردم را بیشتر به این سمت و سو سوق می دهد که هرجایی که هستند، ماشین دولت را کندتر و کندتر بکنند.»

این استاد سابق دانشگاه، با اشاره به این که «این ها، هزینه های تولید قدرت حکومت را بسیار بسیار سنگین می کند. از این رو فقط سیاست زندگی گرایی نیست که مقاومت را ایجاد کرده است، بلکه شکل های پیچیده ای از ناهمکاری، با هدف ها و برنامه های حکومت در نظام اداری هم شکل گرفته است.» افزود: « به هر اندازه که دولت به قطبی شدن جامعه دامن بزند، یعنی نیروهای حامی و طرفدار خودش را به طور نمادین متمایز بکند، و سیاست حامی پروری اش را گسترش بدهد، در عمل هم تنش های زندگی گرایی، و هم تنش های بوروکراتیکی که مردم ایجاد می کنند، کار را برای ایجاد ثبات سیاسی توسط حاکمیت دشوار و دشوارتر می کند. از این رو می خواهم بگویم تنها در صحنه خیابان ها نیست که شاهد تنش حاکمیت با مردم هستیم. زیر پوست سازمان ها هم تنش بزرگی، شکل گرفته است.»

سناریوهای آینده

فاضلی در ادامه در ارتباط به سناریوهای آینده تاکید کرد که تصور می کند «یکی از سه سناریو، ممکن است در آینده نزدیک، یعنی در دو سه سال آینده، ورق را برگرداند.» او سه سناریو را این گونه شرح داد:

سناریوی اول: تغییر از طریق وقوع رخدادی در نیروهای سیاسی درون حاکمیت، و یا در حوزه رهبری .و ...
سناریوی دوم: ایجاد ناآرامی ها، و یک درگیری دیگر .
سنارویوی سوم: عدم توانمندی حاکمیت در تامین هزینه های حرکت های فرسایشی و کاهنده ای که میان سیاست زندگی مردم و کارشکنی های گسترده در سازمان ها وجود دارد.

طبیعی است اگر سه مورد بالا با تنش های منطقه ای، تحریم های گسترده تر، یا بحران های زیست محیطی ناگهانی شدیدتر همراه بشود و تدبیری کارگشا برای مهار آن اندیشیده نشود، سرعت تغییرات افزایش می‌یابد.»

دیگر خبرها

  • درباره سایت نظامی بوسکومب داون
  • چرایی پیش‌بینی‌ناپذیری از ایران فردا | برخوردها از سال ۸۸ جامعه را پیچیده‌تر کرده | تنش‌های بزرگ در دل رخدادهای کوچک است!
  • جروزالم پست: موفقیت 25 درصدی سامانه های پدافندی آمریکا در رهگیری موشک های ایرانی
  • تل‌آویو به شکست سامانه‌های آمریکا دربرابر موشک ایرانی اعتراف کرد
  • شکست سامانه پدافند هوایی آمریکا در مقابله با عملیات «وعده صادق»
  • چرایی پیش‌بینی‌ناپذیری ایران فردا / قواعد بازی حکومت و جامعه پیچیده‌تر شده
  • یک جنگنده اف - ۱۶ آمریکا در نیومکزیکو سقوط کرد
  • یک جنگنده اف-۱۶ آمریکا در نیومکزیکو سقوط کرد
  • میوه های فرهنگ و موشک را در اقتصاد بچینید
  • دومين پل هوایی (ايربريج) در فرودگاه کرمان راه اندازی می شود